در طوفان جنگی شوم که اینک در غزه جریان دارد، هزاران انسان بیگناه و بهخصوص کودکان از ادامه زندگی بازماندهاند. با گستردهتر شدن دامنهٔ این جنگ، قند در دل خامنهای و فاشیستهای مذهبی حاکم بر ایران آب میشود؛ اما حال و روز مردم ایران کم از آن بیپناهان و درماندگان نیست. ملتی که دارای بیشترین ذخایر و ثروتهای خدادادی است امروزه اسیر غارتگرانی شده است که از فقر مردمان خشنودترند چرا که میلیونها اسیر در چنگال خویش دارند که قادر به تأمین ابتداییترین نیازمندیهایشان نیستند و باید شب و روز در درد و رنجی طاقتفرسا بهسر ببرند.
گسترش فقر امان نمیدهد
فقر کمرشکن در رژیم آخوندی چنان گسترش و شتاب گرفته است که بخش وسیعی از طبقات متوسط را به همسایگی اقشار پایین و فرو پایین جامعه رسانده است. آنقدر که هفتهها و ماه میگذرد اما در سفرههای مردمان چیزی از گوشت و برنج یافت نمیشود و میوهای به دهان نمیرسد. پدرانی که از شرم دیگر نمیتوانند بهصورت کودکان در انتظار نشسته خود نگاهی بیندازند. چه رسد که قادر باشند یک دست لباس گرم برای آنان تهیه کنند.
مشاغلی برای کسـب پول توجیبی
آخر مگر کار و شغلی پیدا میشود که بتوان دست کم نازلترین درخواستهای افراد خانواده را برآورده کرد؟ آخوند رئیسی با دجالگری وعده داده بود سالی یک میلیون شغل ایجاد کند اما حالا چشم در چشم میلیونها بیکار مدعی است از وعدهها جلوتر رفته است!
به تازگی مرکز آمار، نرخ بیکاری را ۷.۹درصد اعلام کرده است که در چهار دهه گذشته بیسابقه بوده است و تعجب کارشناسان را برانگیخته است. اقتصاددانان بر این باورند که این ترفند آماری ریشههای دیگری جز آنچه که دولت ادعا دارد، در خود نهفته است:
«بخشی از آمار حاصله برای دولت سیزدهم، نه ایجاد اشتغال مولد جدید صنعتی که بازگشت مشاغل از بین رفته دوران کرونا و فیلترینگ است که خود را امروز در قالب اعداد نشان میدهد. افزایش جمعیت شاغلین مشاغل خانگی طی دو سال اخیر به اعتراف خود دولت، جدید نیست و تنها در این دولت مورد شناسایی واقع شده است» (توسعه ایرانی۱۰آبان۱۴۰۲).
سادهترین معیار برای نفی ادعاهای دولت رئیسی، کاهش سرمایهگذاری و بدتر از آن خروج میلیاردها دلار از کشور است. آمارهای دولتی چنان رسوا کننده است که رسانههای داخلی نیز به آن اذعان میکنند:
«مشاغلی مثل پخش تراکت، ویزیتوری و امثال آن درآمد ساعتی داشته و پایدار نیستند. این مشاغل که بهصورت گسترده وجود دارند، ارزش افزودهای در اقتصاد ایجاد نمیکنند و تولید را افزایش نمیدهند» (همان).
فریب آمار بیکاری و اشتغال را نخورید
به همین سبب است که وحید شقاقی کارشناس اقتصاد هم نرخ سرمایهگذاری را شاخص درستی این نوع آمارها میداند و تا این امر صورت نگیرد محال است که اشتغال پایداری تحقق یابد:
«باید نگران باشیم که دولتمردان فریب آمار و اعداد اعلام شده در مورد بیکاری و اشتغال را نخورند و احساس خطر کنند زیرا جامعه نگرش خود را نسبت به آمارها دارد» (خبرآنلاین۱۰آبان۱۴۰۲).
او همچنین یکی از دلایل بالا رفتن صوری و بیارزش نرخ اشتغال رسمی را کارهای «پارهوقت و سطح پایین و مواردی چون کار روی رمزارزها، کار کوتاهمدت روی بستر پلتفرمها، پخش تراکت، ویزیتوری، مسافر کشی با ماشین پدر و سایر مشاغل ناپایدار خدماتی که شاید تنها بخشی از اصطلاحاً پول توجیبی یک دانشجو را تأمین کند (اما) هیچ نوع ارزش افزودهای در اقتصاد ایران ایجاد نمیکنند».
دستمزد کارگران، از پس تورم برنمیآید
این روزها کارگرانی که شاید استخدام رسمی باشند و آخر ماه دستمزدی میگیرند نیز در توفان تورمی سرگردان شدهاند و دیگر نمیتوانند هزینه زندگی را تأمین کنند، چه رسد به بازنشستگان که کار اصلیشان حضور در کف خیابان و فریاد «حسین حسین شعارشون- دزدی افتخارشون» سر دادن است:
«در حال حاضر یک شکاف ۱۸.۵ درصدی بین تورم و دستمزد کارگران وجود دارد. نرخ تورم ۴۵.۵ درصدی در مهرماه در حالی است که در ابتدای سال، دستمزد کارگران ۲۷ درصد افزایش پیدا کرد» (تعادل۱۰آبان۱۴۰۲).
مدتهاست که بر سر اضافه کردن دستمزدها و نزدیکی به تورم داستانهایی از سوی کارگزاران رژیم گفته و تکذیب میشود. کار به جایی رسیده است که میخواهند دستمزد جوانان بر اساس سن و سال آنان تعیین کنند و ۷۰ درصد حقوق رسمی به ایشان پرداخت شود! و یا در مناطق مختلف کشور دستمزدهای متفاوت دهند! اما نه آن بازیهای آماری و نه این طرحهای پوشالی گرهی از کار فروبسته رژیم آخوندی باز نخواهد کرد بلکه کار اساسی برچیدن بساط ضحاک مار بر دوش است.