تحولات سیاسی و اجتماعی پس از اشغال عراق
(حاکمیت دوگانه رژیم آخوندی و آمریکا با برتری آمریکا)
همینطور که گفتید، موضوع اشغال عراق و پیامدهای آن برای مجاهدین است. در ابتدای سال۸۲ حکومت عراق سرنگون شد. آمریکا و ائتلاف نیروی اشغالگر بودند. طبیعی بود که در عراق حکومتی بر سر کار بیاید که منافع آمریکا را تأمین کند. اما از همان ابتدا دیدیم که رژیم سهم عمده‌ای در حاکمیت عراق پیدا کرد. داستان چه بود؟ چرا این اتفاق افتاد؟
پس از اشغال عراق توسط آمریکا جغرافیای سیاسی منطقه تغییر کرد و مناسبات کشورهای منطقه از جمله ایران با آمریکا و با عراق نمی‌توانست مانند گذشته باشد. عنصر حاکم در عراق آمریکا بود اما نمی‌توانست برای همیشه در عراق بماند.
در این تحولات منطقه‌یی رژیم آخوندی بیشترین سود برنده بود و از همان ابتدا در زد و بند با آمریکا طرح نابودی کامل مجاهدین را به اجرا گذاشت و بانفوذ در عراق تلاش کرد که حکومت عراق را زیر نفوذ خودش در آورد. در نتیجه حاکمیت عراق عملاً به‌صورت دوگانه زیر نفوذ آمریکا و رژیم آخوندی با برتری آمریکا در آمد.
برادر سیاوش شما الآن می‌گویید که حکومت دوگانه با برتری آمریکا؛ ولی از آنطرف اشاره کردید که رژیم بیشترین سود برنده در این تحولات بود. این یعنی چه؟ آیا می‌توانید این موضوع را برایمان باز کنید؟ رژیم چه استفاده‌ای از این حاکمیت دوگانه کرد؟
معنای این‌که رژیم آخوندی بیشترین سود برنده بود این است که مشخصاً به دشمن اصلیش که مجاهدین است دسترسی پیدا کرده و غیرقابل قیاس با گذشته که صرفاً با پرتاب موشک مجاهدین را هدف قرار می‌داد امروز عملاً حکومت عراق را زیر سلطه خود و مجاهدین را در محاصره خود قرار داده است.
رژیم با حداکثر توان تلاش می‌کند که با تهمت و برچسب آمریکا را علیه مجاهدین در کنار خود داشته باشد. و این در حالی است که سازمان مجاهدین در لیست تروریستی آمریکا است و رژیم هم برنده اول جنگ و اشغال عراق است. به همین دلیل است. شرائط به‌غایت سخت و نابود کننده برای مجاهدین و ارتش آزادیبخش بود.
نکته قابل توجه این است که در این حاکمیت دوگانه هیچ‌کدام دست باز ندارند که هرکاری بخواهند انجام دهند. برای مثال رژیم آخوندی با نفوذ در شورای حکومتی جدید عراق خواست که شورای حکومتی یک‌ ماه به مجاهدین اولتیماتوم دهد که از عراق خارج شوند.
یک روز پس از صدور حکم ننگین شورای حکومتی، واشنگتن پست ۱۹آذر۱۳۸۲ (۱۰دسامبر۲۰۰۳) نوشت:
«در یک اقدام تعجب برانگیز که ممکن است تعادل‌قوای منطقه را به‌هم بزند، شورای حکومتی عراق دیروز رأی داد که گروه پیشتاز مخالف ایرانی را اخراج کرده و اموالش را ضبط نماید. این قطعنامه خواهان اخراج ۳۸۰۰نفر از اعضای این گروه تا آخر ماه است…
تصمیم به اتفاق آرای شورای حکومتی عراقی، علیه مجاهدین خلق یک دستاورد قابل ملاحظهٔ سیاسی و امنیتی برای ایران است و ممکن است منجر به رانده شدن این سازمان به حاشیه یا حتی حذف آن به‌عنوان یک جنبش اپوزیسیون مؤثر، بشود. اما پس از یک ماه آمریکا وارد شد و برمن نماینده آمریکا در عراق اعلام کرد که این حکم قابل اجرا نیست.
برادر سیاوش شرایطی را که تصویر می‌کنید خیلی پیچیده است. از یک‌طرف یک شورای حکومتی در عراق حکومت را در دست گرفته که وابسته به رژیم است. از طرف دیگر هژمونی بالاتر با آمریکاست. حالا این وسط چی شد که رژیم به‌رغم شورای حکومتی که در دست داشت، خطش را پیش ببرد؟ چه اشتباه محاسبه‌ای داشت؟
این به‌خوبی نشان داد که رژیم نمی‌توانست جنایت هایش علیه مجاهدین را مانند ایران تحت حاکمیت خود اعمال کند. در نتیجه گرچه رژیم آخوندی یک پایه حاکمیت در عراق بود و مجاهدین در محاصره و زندان بودند. مثلا اغلب اعضای شورای حکومتی عراق از عناصر تحت نفوذ رژیم ایران بودند چنانکه رفسنجانی و علی لاریجانی (رابط رژیم با عراق) در ضمن مصاحبه‌یی گفتند اعضای نظام حاکم عراق همگی از دوستان ما هستند و از ما حمایت می‌کنند. به همین دلیل تصور می‌کردند آنچه به شورای حکومتی برعلیه مجاهدین دیکته کرده بودند تماماً قابل اجرا است و عراق را با ایران اشتباه گرفته بودند. تصور این همانی اشتباه بود. البته همین حکم هزینه سنگینی برای مجاهدین داشت. خالی کردن یک شهر با وسائل منقول و غیرمنقول با هزاران مشکل امنیتی . . . همه چیز بهم ریخته بود ما اعتراض کردیم . افشاگری کردیم اما نمی‌توانستیم بایستیم و بجنگیم چرا که ما فقط با رژیم آخوندی جنگ داشتیم بنابراین اقدام کردیم و همه چیز یک شهر بزرگ بهم ریخت .
این مقاومت مجاهدین و جنگ سیاسی گسترده در داخل عراق و در سطح بین‌المللی و فعال کردن حامیان مقاومت و حقوقدانها در خارج باعث شد که سرانجام پس از یک ماه آمریکا وارد شد و برمن نماینده آمریکا در عراق اعلام کرد که این حکم قابل اجرا نیست.
برادر سیاوش شما الآن مابین صحبت‌هایتان به یک نکتهٔ کلیدی اشاره کردید. شما گفتید که ما نمی‌توانستیم بایستیم و بجنگیم. علت را هم این‌طور بیان کردید که چون فقط با رژیم آخوندی در جنگ هستیم. ما با شورای حکومتی عراق و از آنطرف آمریکا، نمی‌توانستیم بایستیم و بجنگیم. این نشان دهندهٔ یک خط کار است که مجاهدین دارند. اگر امکان دارد با توجه به پیچیدگی شرایط در آن روزگار، و این‌که حاکمیت عراق یک حاکمیت دوگانه بود، خطوط کلی مجاهدین را برایمان توضیح دهید.
تأکید بر تضاد اصلی بین سازمان و ارتش با رژیم ولایت فقیه، (شاغول)
حفظ ساختار ارتش آزادیبخش و تشکیلات سازمان مجاهدین خلق
در چنین شرایط سخت وپیچیده، خط وخطوط صحیح مبتنی بر ایستادگی بر اصول به هرقیمت نقش تعیین‌کننده در سرنوشت مجاهدین داشت و رهبری در اوج هوشیاری و فدای بیکران در وفای به عهد، مجاهدین را از سونامیها و گردنه‌های نابود کننده عبور داد. بنابراین
استراتژی مجاهدین و تاکتیکهای آن باید متناسب با تغییر حاکمیت در عراق تنظیم می‌شد
تاآنجا که به استراتژی مجاهدین برمی‌گشت. اصل استقلال مجاهدین و اصل جنگ فقط با دشمن اصلی یعنی رژیم آخوندی و سرنگونی رژیم با ارتش آزادیبخش تغییر ناپذیر بود. ولی تاکتیکها و مناسبات ما علیه توطئه‌های رژیم و ایادیش در عراق و زد و بندهای آمریکا و رژیم آخوندی و رعایت قوانین عراق در شرایط جدید باید مبتنی بر این اصول وشرایط جدید می‌بود.
حفظ ساختار ارتش آزادیبخش و تشکیلات سازمان مجاهدین خلق
با توجه به تضاد اصلی و جنگ اصلی مجاهدین با رژیم و تأکید بر سرنگونی با ارتش آزادیبخش، مجاهدین در اشرف ساختار نظامی خود را از هر جهت حفظ کردند چه به‌لحاظ محتوا و سلسله مراتب فرماندهی و چه به‌لحاظ اشکال و فرمهای ارتش آزادیبخش.
    پایداری بر اصول مبارزه بادشمن اصلی به هرقیمت
مسئول شورای ملی مقاومت در مورد این دوران خطیر در پیام خود به‌مناسبت سالگرد قیام ۲۲بهمن ۸۲به درستی گفت: «جنگ ما از روز نخست تا به آخر، با رژیم ضدانسانی ولایت فقیه به‌عنوان غاصب حق حاکمیت مردم ایران بوده و هست و خواهد بود ولاغیر. هدف از آمدن به عراق و استقرار در مجاورت خاک میهن نیز همین بوده و هست و خواهد بود ولاغیر. همه می‌دانند که مجاهدین و مقاومت ایران هیچ دخالتی در امور داخلی عراق نداشته‌اند و ندارند. هم‌چنان که دولت عراق نیز تاکنون هیچ‌گاه در امور مربوط به این مقاومت هیچ‌گونه مداخله‌یی نداشته است. بنابراین، از آن جا که در دو دههٔ گذشته مقاومت ایران جز با دیکتاتوری مذهبی و تروریستی حاکم بر ایران با کس دیگری سرجنگ و خصومت نداشته و ندارد، پرواضح است و در تجربهٴدو دهه هم به اثبات رسیده است که هر گونه برچسب‌زنی و خصومت و جنگ علیه مجاهدین و مقاومت ایران اعم از داخلی و منطقه‌یی و بین‌المللی، برای استمالت و خوشآمد و تقویت آخوندهای حاکم یا جناحی از آنها بوده است. یعنی در هر گونه کنش و واکنش داخلی و منطقه‌یی و بین‌المللی با این مقاومت، مدار سیاسی، بلاشک و بدون شکاف، با رژیم آخوندها بسته می‌شود. نتیجه این‌که، برخلاف آن چه رژیم می‌خواهد وانمود کند، هر گونه برخورد با مقاومت ایران (اعم از منفی یامثبت) از جانب هرکس و هر نیرو و هر دولت، تابع معادلات ایران و رژیم حاکم بر آن است و از ظرف مکانی و معادلات جغرافیایی تأثیر عمده نمی‌پذیرد. پس، سرنوشت این مقاومت به‌طورقانونمند در ارتباط مستقیم با رژیم آخوندی و سرنوشت مردم ایران رقم می‌خورد. این سرنوشت را باهمهٔ مخاطرات آن، از ربع قرن پیش، با شعار مرگ بر ارتجاع – زنده باد آزادی در مصاف با استبداد مذهبی، آگاهانه و آزادانه پذیرفته، و خود، داوطلبانه، فعالانه و با تمام قوا، آن را رقم زده‌ایم.
برادر سیاوش شما الآن خطوط کلی را ترسیم کردید. اگر بخواهم آنها را به‌طور خلاصه در سه محور ذکر کنم اینها می‌شوند:
    تأکید بر استقلال مجاهدین و تأکید بر تضاد اصلی بین سازمان و ارتش آزادیبخش از یک طرف، و رژیم ولایت فقیه از طرف دیگر.
    حفظ ساختار ارتش آزادیبخش و تشکیلات سازمان مجاهدین خلق ایران.
    پایداری بر اصول مبارزه با دشمن اصلی، به هر قیمت
در ادامه هم پیام برادر را برایمان خواندید. برادر سیاوش در این شرایط یک اتفاق مهم رخ داد. همان اوایل اشغال عراق توسط آمریکا و حاکمیت شورای حکومتی. آن اتفاق، جمع‌آوری سلاحهای مجاهدین بود. با توجه به همین اصولی که توضیح دادید، جمع‌آوری سلاحها را چطور تبیین می‌کنید؟
گردآوری سلاح در یکی از پایگاه‌های مجاهدین مابازاء حفاظت مجاهدین . . .
در این مرحله با جمع‌آوری سلاحها در ازای به‌عهده گرفتن حفاظت اشرف توسط آمریکا طبق کنوانسیون چهارم ژنو موافقت گردید.
در این رابطه برادر مسعود گفت من به قیمت حفاظت تک‌تک مجاهدین و رزمندگان ارتش آزادیبخش با جمع‌آوری سلاحها و قرار دادن آنها در یک قرارگاه زیر نظر طرفین موافقت کردم.
«وقتی مقاومت ایران توانست در میان توفان با استواری راه خود را که همان تکیه بر مبارزه با استبداد دینی حاکم بر ایران است ادامه دهد و در گردابی که رژیم و دشمنان مردم ایران فکر می‌کردند یا آرزو می‌کردند این مقاومت در آن نابود شود، فرو نرفت و توانست با اتخاذ سیاست اصولی و میهنی، آنچه که فوقا گفته شد و رهبری بارها تأکید کردند، قرارداد آتش‌بس را (هر چند که از جانب مقاومت جنگی در کار نبود) با نیروهای ائتلاف امضا کند و در مورد گردآوری نفرات و تجهیزات نیز به‌رغم توطئهٔ رژیم، به‌توافق برسد که خشم دیوانه‌وار سرکردگان رژیم فوران نمود. سرکردگان رژیم با‌ سردادن گلایه و آویختن به‌دامن آمریکا تلاش کردند تا این آتش‌بس را به‌هم زده و نیروهای ائتلاف را به بمباران مجدد قرارگاههای ارتش آزادیبخش ملی ایران وادار کنند.
برادر سیاوش شما الآن به نکات مهمی اشاره کردید. این‌که با گردآوری سلاحها ما دو چیز به دست آوردیم. یکی کنوانسیون چهارم ژنو و دیگری، حفاظت آمریکا. در رابطه با کنوانسیون چهارم ژنو این نکته خیلی مهم است که کنوانسیون چهارم ژنو در رابطه با افرادی که در جنگ شرکت نکرده‌اند. به‌رسمیت شناختن این موضوع از جانب آمریکا، حقوق مجاهدین را تضمین می‌کرد. و همین‌طور در دو پایه حاکمیت در عراق که یک‌طرف آن رژیم بود و طرف دیگر آمریکا، ما پای آمریکا را برای حفاظت مجاهدین وسط کشیدیم.
شهریور 26, 1401

پاسخ به سؤالات شما - دانش آموزان؛ نسل شورشی؛ دهه هشتادی‌ها - گفتگو با…

in پاسخ به سوالات

by Super User

دانش آموزان؛ نسل شورشی؛ دهه هشتادی‌ها این روزها شاهد اعتراضات دانش‌آموزان کلاس نهم و دوازدهم…
شهریور 26, 1401

پاسخ به سؤالات شما - دادگاه مسخره رژیم علیه رهبری مقاومت و مسئولان مجاهدین…

in پاسخ به سوالات

by Super User

دادگاه مسخره رژیم علیه رهبری مقاومت و مسئولان مجاهدین شنوندگان عزیز رادیو صدای مجاهد سلام…