در « موقعیت انقلابی » وظیفه نیروهای پیشتاز جامعه این است که به طور مستمر و روزانه، جوانان و مردم جان به لب آمده معترض را که به کف خیابانها میآیند در صحنه و به شکل میدانی با فعالیتها و کارهایی که فضای ترس و سرکوب را از بین میبرد متشکل کرده و به سمت راهبرد « قیام و براندازی » هدایت کند . این تشکل و سمت و سو دادن مراحل و قوانینی دارد که در گفتار امروز « دانش انقلاب » جنبه های عملی چنین راهبردی را بررسی میکنیم و به مراحل آن میپردازیم.
چرا اصلا باید سراغ تشکل برویم؟
قبلا توضیح داده بودیم که راهبرد قیام و براندازی از ماهیت و ذات خود رژیم حاکم درمیآید . چون این حاکمیت فقط با زبان دستگیری و کشتار و اعدام و شکنجه حرف میزند. وقتی دشمن ستمگر با قشر وسیعی از مردم ناراضی که حاضرند برای اعتراض به کف خیابانها بیایند مواجه هست، کنترل چنین وضعیتی برایش بسیار مشکل میشود. تنها سلاحی که او دارد قدرت سرکوبگری ش است که با دستگیری و شکنجه و نهایتا اعدام و کشتار آنرا عملی میکند. اما:
برای رژیم، فقط دستگیری، شکنجه و اعدام چند نفر یا ده ها نفر هدف نیست بلکه هدف او ایجاد « فضای«ترس و وحشت» در کل جامعه است.
رژیم میخواهد با ایجاد هراس و وحشت از دستگیری و شکنجه و اعدام، حرکتهای اعتراضی در جامعه را بخواباند و قفل کند. برای عموم تودههای ناراضی مردم به طور خودبخود دیگر نه خود دستگیری و اعدام بلکه فراتر از آن فضای ترسی که دشمن با جنایتهاش بوجود میارود و بعد با تبلیغاتش به آنها دامن میزند، باعث زمین گیر شدن آنها میشود. به طوری که در ادامه حتی بدون افزایش واقعی دستگیریها و اعدامها، نتیجه مورد نظر را برای دشمن و به سود او به همراه میاورد.
این البته یک وضعیت خودبخودی است و همیشه دشمن و نظامهای ستمگر با ایجاد همین فضا میخواهند با کمترین هزینه به هدف خود که قفل کردن جامعه و خیابان است برسند. آخوندها به این وضعیت میگویند «الحکم بالرعب » یعنی حکومت کردن با ایجاد رعب و وحشت. دشمن میخواهد بیشتر از خود اعدام با استفاده از فضای ترس ناشی از اعدامها تا آنجا که میتواند استفاده کند.
راهبرد قیام چگونه کانون وحشت افکنی دشمن را نشانه گرفته است؟
راهبرد « قیام و براندازی» دقیقا قلب و کانون همین وحشت پراکنی دشمن ستمگر را نشانه گرفته است . چگونه؟
با کارهای کوچک اما بسیار گسترده و مستمر…. از یک دیوار نویسی گرفته تا شعارهای شبانه از پشت بامها یا نقاط دیگر، از آتش زدن لاستیک در خیابانها، تا به آتش کشیدن تصاویر سران رژیم و تخریب آنها، یا نصب بنرهای بزرگ حمایت از قیام، و نصب تصاویر شهدای قیام. با رفتن بر سر مزار شهدای قیام و شرکت در مراسم زاد روز و بزرگداشت آنها، با به آتش کشیدن تابلوها و بنرهای تبلیغاتی و تمامی نمادهای حاکمیت دشمن، به خصوص استفاده از کوکتل مولوتف که در جریان قیام ۴۰۱ به فرهنگ جنگ خیابانی جوانان شورشی تبدیل شد. همه اینها فضای ترس و وحشتی را که رژیم میخواهد برای دست زدن به جنایت در دل جامعه ایجاد کند خنثی میکند.
تشکل یابی رمز پیشبرد مبارزه اختناق شکن
در اینجا هم هدف فقط خود آن شعاری که روی دیوار نوشته میشود یا آن تابلو و بنری که به آتش کشیده میشود، نیست : بلکه هدف ضربه زدن به فضای رعب و وحشت و فرو ریختن آن است. این کار فقط با تشکل یابی و کار نظام یافته گروهی امکان پذیر است.
به این صورت است که تشکل یابی به نیروهای برانداز این امکان را میدهد که توان و قدرتی را علیه دشمن ستمگر به صحنه بیاورند تا پیوسته نشان بدهند که دشمن ضربه پذیر است و اینطوری راه ادامه مبارزه و قیام علیه دشمن در مقابل چشم همه بگذارند.
هرچقدر که تشکل یابی و کار گروهی نظم یافته، گسترده تر و مستمرتر باشد بیشتر و بیشتر ماشین سرکوبگری و روشهای وحشیانه دشمن را کم اثر و به خنثی میکند . ماهها ادامه قیام شهریور ۱۴۰۱ در کف خیابانها درسهای زیادی را به طور عملی و ملموس برای در پیش گرفتن راهبرد « قیام و براندازی»، بخصوص از نظر تشکل یابی و مراحل اجرایی شدن آن داشته است.
در همه انقلابها، نیروهای برانداز برای اینکه بتوانند نیروهای حافظ دشمن ستمگر را کنار بزنند، باید خود را متشکل میکردند و سازمان میدادند. در فرهنگ سیاسی مبارزاتی به این تشکل « سازمان رزم» گفته میشود. این سازمان رزم نقش بازوی پراقتدار شورشگران و مردم را برعهده دارد. و متناسب با هر شرایطی، فرماسیونهای خود را پیدا میکند.
مثلا در انقلاب اکتبر در روسیه تزاری؛ کمیتههای انقلابی کارگران و سربازان تشکیل شدند، در انقلاب چین؛ ارتش سرخ، در انقلاب ویتنام؛ ارتش ازادیبخش تشکیل شد و در زمان شاه؛ از سال ۵۰ که مبارزه مسلحانه انقلابی علیه رژیم شاه شروع شد، تیمهای چریکی مجاهدین و فداییها به عنوان سازمان رزم یک مقاومت متناسب با شرایط؛ عمل کردهاند.
در قیامهایی که از ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ شروع شد، شاهد بودیم که تشکلهای کوچک که در هر محله با هم رابطه برقرار کردند ، تبدیل به شکل بزرگتری از سازمان یافتگی به نام « شبکه» شدند و این شبکه ها بودند که نقش اصلی را در فراخوانها و نیز برپایی قیامها در شهرهای مختلف و نیز در تهران در مناطقی مثل نازی آباد، منطقه ستارخان، منطقه اکباتان و نیز فعالیتهایی که در «چیت زر» برعهده داشتند که با طرح و برنامه ، پاسداران و امنیتیهای رژیم را کوچه های محلات گیر می انداختند و آنها را از پشت بامها مورد حمله قرار میدادند…
ادامه دارد