راز استواری و پایمردی  شهید غلامرضا خسروی از زبان خودش
زنده یاد غلامرضا خسروی در ۱۱ خرداد ۹۳ در زندان گوهردشت کرج به دار آویخته شد. غلامرضا خسروی سوادجانی در حالی اعدام شد که از زمان بازداشتش در سال ۸۶ نزدیک به ۴۰ ماه را در سلول‌های انفرادی زیر شکنجه گذراند.
او در حالی که ۶ سال حکم زندان داشت به سبک قتل‌عام ۶۷ مجددا حکم محاربه گرفت و اعدام شد. غلامرضای قهرمان به حکم اعدام خود اعتراضی نکرد، آن را پذیرفت و بعد به دار آویخته شد.
این قهرمان دلاور و پیشتاز انقلابی گفته بود: «نگاه من به مرگ، نگاه منفی نیست، چرا که آنرا پایان راه نمی بینم و آن را به عنوان یک واقعیت به معنای واقعی کلمه شناخته ام و حتی بارها و بارها در زندگی شخصی، سیاسی و شغلی ام تا چند قدمی آن رفته ام. چشم انداز مرگ با هدف باعث می شود که قدر زندگی را بهتر شناخته و با عشق زندگی کنم عشق به همه پدیده ها و انسانها و جامعه».
 
غلامرضا خسروی؛ ۴۰ماه شکنجه در انفرادی!
آن چه در پی می‌آید قسمتی از صحبت‌های منتشر نشده غلامرضا خسروی با یکی از همبندی‌های خود در زندان است.
غلامرضا خسروی در این فایل صوتی راز و رمز مقاومت و استواری خود در زندان و  انگیزه‌های بالای مبارزاتی خود را شرح می‌دهد.
غلامرضای قهرمان می‌گوید: «برای فدا هیچ حدی وجود ندارد. یعنی حتی اگر بالاتر از جان هم بود باید در طبق اخلاص گذاشته می‌شد. چون دشمن مردم ایران چیز متفاوتی است و برای مبارزه با این دشمن باید حداکثر فدا را داشت و اگر آن را نداشته باشی نمی‌توانی در مبارزه موفق باشی. بله باید در این مسیر حداکثر فدا را داشت».
«من ۵ اسفند ۸۶ بازداشت شدم. هیچ وقت هم احساس خستگی نکردم. حتی آن زمانی که ۴۰ ماه انفرادی بودم، یک بار یکی از مسئولین زندان پیش من آمد و گفت که تا کی می‌خواهی اینجا بمانی، دست بردار دیگه! من به او گفتم: اینکه ۴۰ماه است، اگر ۴۰سال هم طول بکشد باز هم من هستم. که البته که به ۴۰ سال نمی‌کشد. بله برای فدا حدی وجود ندارد».
تعیین تکلیف با خود و با دشمن!
«من خودم را تعیین تکلیف کرده بودم که با کی طرفم. دشمن را شناخته بودم می‌دانستم برای چی مرا در انفرادی نگه داشت. می‌خواستند مرا بشکنند، مرا خرد کنند. البته قبل از دستگیری هرگز تصورش را هم نمی‌کردم که بخواهند ۴۰ ماه مرا در انفرادی نگه دارند. ولی زمانی که در انفرادی بودم این را برای خودم بسته بودم که دیگر هیچ وقت ممکن است روی بند عمومی را نبینم و ممکن است از همین‌جا مرا ببرند برای اجرای حکم. برای همین با مسأله انفرادی راحت بودم. همین پایداری من باعث خرد شدن دشمن شده بود که این کیه؟ این چیه؟ حتی گاهی به من هم می‌گفتند…
حتی زمانی که مرا به بند منتقل کرده بودند دو نفر از یکی از ارگان‌ها آمده بودند با من صحبت کنند. یکی از آنان پرسید من کاری به پرونده‌ات ندارم، با چیزی کار ندارم. فقط یک سوال دارم. این چه عاملی بوده که توانستی ۴۰ماه انفرادی را تحمل کنی. یعنی می‌خواست یک سئوال روانشناسی بکند تا از این تجربه برای شکستن دیگران استفاده بکند. من گفتم؛
هیچ. «ٱسْتَعِينُواْ بِٱلصَّبْرِ وَٱلصَّلَوٰةِ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلصَّٰابرِينَ». این نصب العین من بود. وقتی تو شرایط را برای خودت تعریف کنی، همه چیز برایت قابل حل است. وقتی با خودت و دشمنت تعیین تکلیف کنی، دیگر هر چیزی را می‌پذیری حتی شمع آجین شدن بدن‌ات را».
 
شهید سرفراز غلامرضا خسروی یک بار در سال ۱۳۶۰ دستگیر و زندانی شد. بار دوم در سال ۸۶ به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق و همکاری با سیمای آزادی بازداشت شد.
او در این پرونده جدید به ۶ سال زندان محکوم شد و در حالی که ۳ سال آن را گذرانده بود مجددا با یک پرونده سازی جدید محاکمه شد و این بار به اعدام محکوم شد.
همان طور که خودش در فایل صوتی خودش یادآور شد، شکنجه‌گران وزرات اطلاعات برای درهم شکستن او ۴۰ ماه او را در انفرادی و در بی‌خبری مطلق همراه با شکنجه نگه داشتند تا او را در هم بشکنند. اما غلامرضا پایداری‌اش را از عهد و پیمانی می‌گرفت که با خدا و خلقش بسته بود، از این رو هرگز تسلیم نشد.
غلامرضا خسروی به دلیل ویژگی‌های رفتاری و اخلاقی و مواضع سیاسی‌اش، در میان همه‌ی فعالان سیاسی و فعالان حقوق بشر که مدتی در زندان با او بودند، شهرتی خاص داشت. محبوب همه بود. به همین دلیل اعدام او منجر به واکنش‌های بسیاری در محافل سیاسی ایران و رسانه‌های مختلف  شد که تا سال‌ها ادامه داشت.
غلامرضا قهرمان در ۱۱خرداد ۹۳ بی ‌آنکه به حکم اعدامش اعتراضی کرده باشد، به دار آویخته شد و درس مقاومت وپایداری به دوستدارانش آموخت.    
🙏لطفا به اشتراک بگذارید