حسین عابدینی معاون نمایندگی شورای ملی مقاومت در انگلستان با در ج مطلبی با عنوان «آخرین فرار به جلوی رژیم ایران» در سایت السؤال الآن (لبنان) نوشت:
در تمامی مراحل و دوره‌های گوناگونی که رژیم ایران از بدو تأسیس خود تاکنون طی کرده است، بدون هیچ استثنایی بزرگترین دغدغه آن تأمین بقا و دفع خطرات از آن با استفاده از هر راه و وسیله‌ای بوده است و هر وقت که در مقابلش به‌طور مستمر مشکلات حل ناشدنی و موقعیتهای منفی قرار داشته که نمی‌توانسته آنرا حل و فصل کند، چاره‌ای جز فرار به جلو نداشته است.
فرار به جلو در مقابل مشکلات و وضعیت وخیم همان کاری است که رئیس‌جمهورها و دولتهایی که به‌دنبال هم در این رژیم سر کار می‌آیند، برای آن تقلا می‌کنند و نمی‌توان رئیس‌جمهور جدید و دولتی که وی تشکیل می‌دهد را پیدا کرد که از سلف خود مشکلات و وضعیت بد را به ارث نبرده باشد و (این وضعیت را) می‌توان بیماریهای مزمن رژیم توصیف کرد که هیچ درمانی برای آن بجز آرام بخش و مسکن ندارد و همان‌طور که مشخص و روشن است این یک درمان جدی و قطعی نیست.
به ارث بردن مشکلات و شرایط بد دولتهای متوالی در ۴۴سال گذشته قطعاً آسان نبوده است و این موضوع به هیچ‌وجه کمکی در کاهش تأثیر این مشکلات نکرده است و حتی شدت و عمق آن را شدت بخشیده و آنرا ریشه‌دار کرده است و می‌توان گفت که حل و فصل و درمان آن به‌خصوص با ادامه این رژیم و شیوه کارهای مسخره آن غیرممکن است.
وقتی کارشناسان رژیم ایران اعتراف می‌کنند که حتی اگر همه تحریم‌ها برداشته شوند و پولهای بلوکه شده آزاد شده و به رژیم اجازه داده شود که با حداکثر ظرفیت ممکن نفت صادر کند، همه اینها قادر به رفع مشکلات و شرایط بد این رژیم نخواهند بود و وقتی این اعتراف به‌طور چشمگیری و به‌ویژه در دوران ابراهیم رئیسی که خامنه‌ای مانند هیچ رئیس‌جمهور و دولت دیگری روی دولت وی سرمایه‌گذاری نکرده بود، تکرار می‌شود، این بدان معنی است که به‌خصوص بعد از این‌که علائم و نشانه‌های منفی روی رژیم بیرون زده و واقعیت و حقیقت آن را آشکار می‌کنند، آرام بخش‌ها و مسکن‌ها دیگر مؤثر نیستند و این امر لزوماً خامنه‌ای و رژیم او را وادار می‌کند تا برای تضمین حفظ رژیم و جلوگیری از سقوط و فروپاشی آن بار دیگر به‌دنبال روشهای ”بی‌فایده“ و ”عهد بوقی“ باشند.
حقیقت بسیار مهمی که خامنه‌ای و رژیم او چاره‌ای جز اذعان به آن ندارند، این است که ابراهیم رئیسی و دولتش، حتی اگر مشمول سناریوی معمول رژیم در به ارث بردن مشکلات و شرایط سخت باشند، آنچه واضح به نظر می‌رسد این می‌باشد که این مشکلات و شرایط سخت، دیگر مانند قبل نیستند، بلکه مانند خنجری شده‌اند که در پهلو فرو رفته باشد، و نه فقط خنجری در پهلو و بلکه تلاش چشمگیر رژیم برای برقراری ارتباط با کشورهای منطقه و جهان و تلاش برای زدن پل و غیره در واقع وضعیت دشوار رژیم را که می‌توان آن را آخرین ایستگاه در مسیر آن توصیف کرد، آشکار و روشن می‌کند و به‌ویژه اگر بدانیم که دوران رئیسی بزرگترین یا آخرین فرار به جلوی رژیم بوده است!، دیگر راهی برای فرار به جلو وجود ندارد.    
🙏لطفا به اشتراک بگذارید